فواد مصطفی سلطانی
فؤاد مصطفی سلطانی فرزند محمد رشیدخان در سال ۱۳۲۷ در روستای آلمانه از توابع مریوان بدنیا آمد. دوران کودکی را در آنجا سپری کرد و تا کلاس چهارم در آنجا بە مدرسە رفت. پس از آن بە همراه سایر برادرانش بە سنندج رفت. سال پنجم ابتدایی را در مدرسهای در محله قطارچیان شروع کرد. او در میان هم کلاسیهایش سطح بالایی از زکاوت و تیزهوشی را از خود نشان داد و این عوامل سبب شد برخورد همکلاسیها و معلمهایش تغییر یابد. چندین تقدیرنامه در دروس حساب و هندسه و انشاء را از مسئول مدرسه دریافت کرد. تا سال آخر دبیرستان یکی از شاگردان ممتاز سنندج بود. سالهای تحصیلی هفتم، هشتم و نهم را در دبیرستان رازی خواند و سپس برای تحصیل در رشتهی ریاضی، به دبیرستان هدایت رفت و کلاسهای دهم، یازدهم و دوازدهم را با کسب مقام اول تمام کرد. در کلاس یازده بعنوان شاگرد نمونه سنندج، برای اردوگاه رامسر انتخاب شد و مدتی را در رامسر گذراند و با محصلین سایر نقاط ایران آشنا شد. در تابستان ١٣٤٥ هنگامیکە برای دیدن والدین بە آلمانە برگشتە بود، بە عنوان کارمند موقت بە مدت دو ماه در دخانیات مریوان استخدام شد. در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه_صنعتی_شریف شد و پس از طی مراحل تحصیلی سرانجام مدرک مهندسی_الکترونیک را دریافت نمود. در آنجا فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. او به همراه تعدادی از رفقای چپ و آزادیخواه و روشنفکرش در پائیز سال ۱۳۴۸ سنگ بنای کومهله که یک سازمان کمونیستی در جهت مبارزه برای احقاق حقوق زحمتکشان و مردم تحت ستم بود را بنا نهادند. این سازمان به رهبری کاک فواد طی مدت زمان کوتاهی به محبوبیت بسیاری رسید و توانست جوانان و مبارزان آزادیخواه زیادی را در شهرهای مختلف جذب کند. کاک فواد در وصف کومهله میگوید: "روزی که خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع میکند روز رستاخیز سرخ زحمتکشان را نوید میدهد و آن روز روز آب شدن برفهای ستم است رفقا خورشید را بجنبانیم". او و یارانش در این سازمان زیر خفقان و فشار شدید رژیم شاه، فعالانه کارِ آگاه کردن زحمتکشان را پیش میبردند. با موفقیت دوران چهار ساله مهندسی برق را در دانشگاه صنعتی شریف تمام کرد و دوران افسر وظیفه را در اداره برق مریوان بعنوان مدیر عامل برق شروع کرد. در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک دستگیر شد. در برابر ظلم و ستم و ناعدالتی های ماموران رژیم ایستاد و هر گز تسلیم زور گوییهای ساواک مریوان و فرماندارش نشد. در زندان رهبری بسیاری از مبارزات واعتراضات درون زندان را بر عهده داشت. اما حاکمان برایش پرونده سازی کردند و او را به بروجرد تبعید کردند. در مرداد ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. کاک فواد پس از پایان یافتن دوران خدمت برای کار در انستیتوی تکنولوژی شیراز، برق کرمانشاه، تهران و سنندج از او جهت همکاری دعوت بعمل آمد. سرانجام و باتوجه به افکار و خط سیاسی فکریش، در انستیتوی تکنولوژی سنندج بعنوان دبیر فنی کار را شروع کرد. در محلهی آقازمان سنندج خانهای کرایه کرد وکمتر از یکماه در انستیتوی تکنولوژی سنندج کار کرد زیرا که ساواک او را دستگیر کرد. همان روز بازداشت با دستبند او را به زندان کمیتهی مشترک تهران که ارگان های: ساواک، شهربانی، ژاندارمری آنرا اداره میکردند انتقال یافت. مدتی طولانی در کمیته ی مشترک زیر شکنجه و آزار قرار گرفت و دشمن نتوانست روحیه اش را در هم شکند. رازها را با سربلندی و کرامت در سینه نگاه داشت. بعد از محکومیت، سه سال را در زندان قصر سپری کرد. نمایندگان صلیبِسرخ از زندانهای ایران بازدید کردند و کاک فواد بخاطر فعالیت سیاسی درون زندان، سرشناس بود. سال آخر زندان تقاضا کرد که به سنندج منتقل شود و رژیم با این درخواست وی موافقت کرد. زندان سنندج یکی از مقاطع و دورههای اوج شکوفایی زندگی سیاسی و رهبری کاک فواد است. در آن زندان کاراکتر، قدرتِ رهبری، سازماندهی، و شخصیت کاریزماتیکِ خویش را به همگان نشان داد. او و همرزمانش در اعتراض به وضعیت وخیم سیاسی 24 روز در اعتصاب غذا بسر بردند. تصمیمات و مواضع کاک فواد مرز زندان را در نوردید و در سطع شهرهای مریوان و سنندج انعکاس فراوانی داشت و سکوت را در میان مردم شکست. در دوران اعتصاب، روشنفکران و افراد خانوادهها در شهر سنندج تظاهرات کردند و جمعی از جمله پدر و مادر و برادران کاک فواد اسیر و زندانی شدند. فواد در مبارزات مردم شهرهای سنندج و مریوان علیه رژیم شاه نقش برجستهای داشت. جمعیت دفاع از حقوق ملت کورد در ارومیه، جمعیت دفاع از حقوق زحمتکشان و حقوق ملی خلق کورد در سقز، جمعیت مبارزه برای آزادی و حقوق ملی خلق کورد در بوکان، جمعیت دفاع از آزادی و حقوق زحمتکشان در نقده، جمعیت راه رهایی زحمتکشان در کوردستان ایران در مهاباد، جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب در سنندج، ادامه👇اتحادیه دهقانان در مریوان، تشکیل شورای شهر مریوان، تشکیل اتحادیه کارگران بیکار، تشکیل کمیته زنان، تشکیل کانون دانشآموزان و دانشجویان، کومهلهی یکسانی، حضور جدی زنان در فعالیتهای اجتماعی و مبارزاتی، تشکیل اتحادیههای دهقانی، تشکیل اولین دستههای پیشمرگ کومهله (سازمان مقاومت انقلابی زحمتکشان کوردستان) از جنبههای قیام کاک فواد درتمام عرصههای مبارزات مردم کوردستان بود. دوران چهار ساله زندان نیز تمام شد و کاک فواد در میان استقبال گرم و کم نظیر مردم، آزاد شد و به زادگاهش روستای آلمانه برگشت. ده روز تمام مراسم شادی و استقبال ادامه داشت. و اقشار و طیف های گوناگون برای دیدار با او می آمدند. در همین گیر و دار موج انقلاب خیز بر داشته بود، و نوای آن بگوش میرسید. رژیم شاهنشاهی به سراشیبی افتاد و با حرکتی نه چندان کند سقوط کرد. شهر ها مرکز ثقل اعتراضات و رزم بر علیه شاه و ساواک بود .کاک فواد در این برهه از زمان صاحب برنامه و پلان خویش بود. کاک فواد از خود توانایی و استعداد سرشاری را در سازماندهی و رهبری توده مردم مبارز و زحمتکشان به نمایش گذاشت. دراعتراضات کشاورزان روستای بیلو در منطقه مریوان، همراه کادرهای کومهله، نقشی مهم برعهده داشت. کاک فواد بعد از سالهای زندان تنها یازده ماه در قید حیات بود، که در این مدت بیشترین و حساسترین وقت خود را برای مبارازات طبقاتی و ملی خلق کورد اختصاص داده بود.از باشکوهترین، معتبرترین و با ارزشترین مبارزات کومهله و رویدادهای تاریخی و سیاسی کوردستان، در این دوران و به رهبری کاک فواد انجام گرفته است. اعتصاب زندان سنندج، کوچ تمام شهروندان مریوان به اردوگاه کانیمیران واقع در نزدیکی شهر مریوان، راهپیمایی حماسی مردم سنندج، سقز، بوکان، مهاباد و بانه به مریوان، تشکیل شورای شهر مریوان، مذاکرات حساس و مهم با دشمن وخصوصا با چمران نماینده سرکوبگرِ خمینی، پیروزی کوچ مردم مریوان و بازگشت آنان به شهر، شکست دادن نیروهای مزدور محلی، سخنرانی تاریخی در اردوگاه کانیمیران، سخنرانی در روستای دولاش، گفتگو و مصاحبه با روزنامههای معتبر جهانی، روابط متقابل با اتحادیهی میهنی کوردستان عراق و کومهلهی رنجبران کوردستان عراق، همه نمونههایی از مبارزات و تلاشهای خستگی ناپذیری بودند که کاک فواد آنرا رهبری میکرد. تمام این مبارزات وجریانات سیاسی در سطح ایران و جهان انعکاس وسیعی داشت. در اولين بهار آزادی بعد از سرنگونی حکومت_شاهنشاهی در سال ۱۳۵۸، که به بهار_خونين_سنندج معروف شد و حاکمان تازه به قدرت رسيده اسلامی مردم مقاوم و مبارز اين شهر را به خاک و خون کشيدند، کاک فواد و يارانش نقش اساسی در سازماندهی مقاومت مردم و هدايت نبرد عليه جمهوری اسلامی در اين شهر برعهده گرفتند.اين اولين زورآزمايی رژيم اسلامی و مردم کردستان بود.هنگام مذاکره با هيئت رسمی جمهوری اسلامی که همه چهره های تاثيرگذار آن به جز خمينی شرکت داشتند و شورای شهر سنندج و نمايندگان برخی از سازمانها و احزاب طرف مذاکره آنان بودند، رفيق_صديق_کمانگر، مبلغ و سازمانده برجسته، زبان برا و کوبنده انقلاب و شورای شهر سنندج، باوصف اينکه آنزمان در کومەله مسئوليت مشخص تشکيلاتی بر عهده نداشت و کاک فواد رهبر کومهله بود، اما شخصا محافظت از کاک صديق را بعهده گرفت. مضحکه اولين انتخابات رژیم اسلامی که با رای گيری جمهوری اسلامی " آری يا نه " در ١٢ فروردين ٥٨ معماری شده و در آن جعبه جادويی، اژدهای هفت سر حکومت ترور و شکنجه را بعنوان حکومت_مستضعفين جار زدند و به مردم ايران قالب کردند، کاک فواد و يارانش بدون توهم در مقابل آن حقه بازی و کلاهبرداری اسلامی ايستادند و آنرا افشا و مردم کوردستان، يک صدا آن نمايش مضحک را تحريم و رسوا کردند. حرکتی که سنگ بنای اتحاد و مبارزات دسته جمعی آينده شد و اکنون هم بعنوان يکی از برگه های زرين جنبش انقلابی کردستان از آن ياد ميشود. در جريان مذاکرات سنندج و مهاباد با هيئتهای مذاکره کننده رژيم اسلامی که قطعنامەهای ٢٤ماده سنندج و ٨ماده مهاباد در آن تنظيم شد، نقش کاک فواد بسيار برجسته و مورد اذعان دوست و دشمن قرار گرفت و مخالفينش نيز چه آنزمان و چه اکنون هم، به فرهيختگی و شمّ و توان رهبری کاک فواد اعتراف میکنند. فرمان و فتوای جهاد خمینی در ۲۶مرداد۱۳۵۸ که مستقیما دستور قتلعام ملت کورد را صادر کرد، اوضاع کوردستان را به فاز دیگری برد و مبارازات مردم کوردستان را بر علیه ارتجاع حاکم به مرحلهی خشونت باری سوق داد. کوردستان بعد از فرمان خمینی در ۲۸مرداد و در پی یورش گسترده و همه جانبه نیروهای مسلح بشیوهای وحشیانه، محاصره شد. مردم بیدفاع را کشتند و اعدامهای جمعی و پادگانی در اغلب شهرها براه افتاد و کوردستان را به ویرانهای تبدیل نمودند. ادامه �آزادیخواهان کورد را به زندانها برده و مورد شکنجه قرار دادند، مردم در روستاهای قلاتان ، قارنا و ایندرقاش بطور دستهجمعی قتلعام کردند، تعداد زیادی از زنان و مردان در شهرهای کردستان را تیرباران کردند. کاک فواد هنگام شنیدن خبر تیرباران نُه تن از آزادیخواهان مریوان ازجمله دو برادرش حسین وامین_مصطفی_سلطانی جزو اعدام شدگان بودند، بمنظور هدایت جنبش و رهبری آن در شهر بانه بود . او با جناب شیخ عزالدین حسینی، آقای دکتر قاسملو، آقای جلال طالبانی، سایر رهبران کومهله، شیخ جلال حسینی، مسئولین سازمان یپکار، مسئولین چریک های فدایی خلق ایران سرگرم تماس و گفتگو بود. سپس برای سازماندهی نیروی پیشمرگ به مریوان برمیگردد. کاک فواد مقالهای با عنوان "مردم کوردستان در بوته آزمایش" را نوشت و مقاومت ملی را پیشنهاد کرد. بعد از توصیههای لازم و سازماندهی نیروی پیشمرگ در منطقهی مریوان تصمیم میگیرد که مجددا به شهر بانه بر گردد. کاک فواد همراه با همسفرهایش دربرگشت به بانه ودر مسیر جاده مریوان بانه همراه با نمایندهی سازمان_چریکهای_فدایی_خلق_ایران آقایطهمورث_اکبری روز ٩شهریور ١٣٥٨ شمسی در نزدیک روستایبسطام در محاصره همه جانبه و نبردی خونین و قهرمانانه با مزدوران جنایتپیشه و تحت امر چمران جانشان را از دست دادند. مردم حق شناس منطقه جسد کاک فواد را بە مریوان آوردند، و فورا بسمت مسجد جامع هجوم آوردند و با احترامی زایدالوصف که شایستهی آن رهبر گرامی بود، آخرین دیدار و احترام خویش را بجا آوردند. سپس جنازه اورا بطرف زادگاهش یعنی روستای آلمانه بردند و بعد از مراسم رسمی در قبرستان (تاله سوار) ودر کنار برادرهایش ،حسین و امین مصطفی سلطانی که شش روز پیش در پادگان_مریوان بدستور خمینی و دستنشانده جلادش آخوند صادق_خلخالی تیرباران شده بودند، بخاک سپرده شد. متاسفانه کاک فواد بعد از زندان تنها یازده ماه فرصت رهبری مبارزات خلق کورد و ملت مظلوم کوردستان را داشته، ودر قید حیات بود. مصطفی_چمران ، مامور ویژه خمینی در قتلعام و سرکوب مردم مبارز کوردستان، که پس اتمام تحصیلاتش در آمریکا به ایران بازگشته بود، با وجود دشمنی با کاک فواد احترام زیادی برای وی قائل بود بنحوی که پس از کشته شدن کاک فواد خلاف رسم معمول مزدوران و جنایتکاران جهموری اسلامی که جنازه پیشمرگان کشته شده را مورد بی احترمی قرار میدادند دستور داد تا پیکر کاک فواد را به مردم مریوان تحویل دهند. دو ماه بعد نیز دو برادر دیگر کاک فواد کشته شده و در جوار او و دیگر برادرانشان آرام گرفتند. یارسان پلاتفۆرم