top of page

نهم شهریور ماه سال ۱۳٥٨ رفیق فواد مصطفی سلطانی


نهم شهریور ماه سال ۱۳٥٨ رفیق فواد مصطفی سلطانی

یکی از رهبران و بنیان گذاران تشکیلات کومه له، چهره شناخته شده و محبوب جنبش کمونیستی ایران، رهبر محبوب کارگران و زحمتکشان کردستان، بدنبال یک درگیری نابرابر با شمار زیادی از نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در روستای" بسطام" در مسیر جاده سقز- مریوان، جانباخت.

در آن روزها خبر جانباختن کاک فواد مصطفی سلطانی با سرعت و بدون هیچگونه درنگی توسط رادیوی سراسری جمهوری اسلامی در بخش اخبار ساعت دو بعد از ظهر پخش گردید.رژیم اسلامی از اهمیت ضربه ای که وارد کرده بود به خوبی آگاه بود و آنرا به عنوان یک پیروزی بزرگ در بلندگوهایش اعلام کرد. در میان زحمتکشان کردستان و بویژه در میان رفقای کومه له خبر مرگ رفیق فواد با ناباوری و اندوه عمیقی روبرو شد. ناباوری و اندوه عمیقی که ناشی از درک خلاء بزرگی بود که این حادثه در مبارزه کارگران علیه ظلم و جور سرمایه، در مبارزه دهقانان فقیر و بی زمین علیه زورگویی ملاکین با نفوذ محلی، در مبارزه همه انسانهای شریف و حق طلب برای آزادی و حقوق انسانی و رفع ستم ملی، بوجود آورده بود.

نام فواد به عنوان دوست و رفیق زحمتکشان و ستمدیدگان و بعنوان رهبر و الهام بخش مبارزه علیه هرگونه ستم و نابرابری، بسرعت و گسترده همچون دوران زندگیش به درون خانواده ها، هر محفل و جمع مبارز، و پیشمرگان کومه له رفت و خود را در بسیاری از سرودها و ترانه ها نمایان کرد.

رفیق فواد مصطفی سلطانی در سال 1327 در روستای "آلمانه" از توابع شهر مریوان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در آن روستا و دوره دبیرستان را در شهر سنندج گذراند. در سال 1346 وارد دانشگاه صنعتی تهران شد. در آنجا با محافل مارکسیستی آشنا گردید و بدین ترتیب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سال 1348، یعنی دو سال بعد به همراه تعدادی از رفقای دیگر کومه له را بنیان نهاد. در سال 1353 رفیق فواد بوسیله ساواک دستگیر و زیر شکنجه های وحشیانه قرار گرفت. رفتار وحشیانه پلیس امنیتی و سیاسی شاه و شکنجه های قرون وسطایی نتوانست لب رازدار او را به سخن گفتن بگشاید و پلیس از پی بردن به روابط تشکیلاتی وی و آگاهی بر اهمیت فردی که دستگیر کرده و شکنجه داده بود، ناکام ماند. کاک فواد در زندان نیز به مبارزه ادامه داد و به سرعت به تجدید سازمان رفقای تشکیلات کومه له در درون زندان و برقراری ارتباط با بیرون زندان پرداخت و در به سرانجام رساندن این امر مهم در کار رهبری و هدایت بسیاری از مبارزات و حرکات اعتراضی زندانیان سیاسی نقش موثری از خود ایفا نمود. در مرداد ماه سال 1357 در زندان سنندج رفیق فواد که مدتی قبل به این زندان منتقل شده بود اعتصابی 24 روزه را رهبری کرد که به پیروزی رسید.

وی پس از سپری کردن 4 سال در زندان در مهرماه سال 1357، در اثر موج وسیع مبارزات توده های مردم که رژیم سلطنتی را به لرزه در آورده بود، بر شانه های مردم انقلابی از زندان آزاد شد. بعد از آزادی از زندان بدون وقفه و بطور فعال و پیگیر به سازماندهی مبارزات توده های مردم پرداخت.

در روزهای قیام بهمن و مبارزات پرشور بعد از آن، رفیق فواد مصطفی سلطانی در کردستان و بویژه شهرهای سنندج و مریوان نقش برجسته ای را در رهبری و سازماندهی مبارزات توده ای ایفا نمود. کومه له سازمان کمونیستی که کاک فواد با جمعی از همسنگرانش 9 سال قبل از آن بنیاد گذاشته بود، همراه با قیام اعلام موجودیت علنی کرد و این سرآغاز فعالیت پربار تشکیلاتی بود که چند سال بعد بعنوان بخش کردستان حزب کمونیست ایران طی سالها حاکمیت استبداد و سرکوب جمهوری اسلامی با نام کارگر و کمونیزم و مبارزه قاطع علیه رژیم جمهوری اسلامی عجین شده است.

از این پس نام فواد مصطفی سلطانی و کومه له، در رهبری مبارزات دوران قیام در شوراهای شهر سنندج، در کوچ اعتراضی زحمتکشان مریوان، در اتحادیه دهقانان، در راهپیمایی عظیم توده ای از سنندج به مریوان، در تشکیل اولین دسته های پیشمرگ کومه له، در تشکیل جمعیتهای دمکراتیک در تقریبا همه شهرهای کردستان و بلاخره در سازماندهی مقاومت مسلحانه توده ای در برابر یورش رژیم به کردستان، بیش از پیش به همدیگر جوش خورده و به نقطه اتکای توده های کارگر و زحمتکش و انقلابی تبدیل شد. رفیق فواد مصطفی سلطانی با لشکرکشی جمهوری اسلامی به کردستان درمرداد ماه سال 1358 دست اندر کار سازماندهی مقاومت انقلابی زحمتکشان کردستان بود که در تاریخ نهم شهریورهمان سال در نبرد با نیروهای اشغالگر جمهوری اسلامی جانباخت.

رفیق فواد مصطفی سلطانی بعد از جانباختنش، بعنوان رهبر برجسته کومه له و سمبل انقلابیگری در قلب هزاران کمونیست وانقلابی ایران مکان ویژه ای یافت. نام فواد مترداف جسارت، از خود گذشتگی و پیگیری انقلابی بود. عشق و ایمان به توده های کارگر و زحمتکش نخستین چیزی است که با نام فواد در اذهان تداعی می شود. برای او انقلاب توده ها یک واقعیت محسوس بود که به استدلال و اثبات تئوریک احتیاجی نداشت. او به ارزش و اهمیت تشکیلات بخوبی آگاه بود. از همان اوان تشکیل کومه له در سال 1348، در پی ریزی و حفظ و گسترش یک تشکیلات مخفی و کمونیستی ذره ای تردید نداشت.

فواد کمونیست پرشوری بود که خستگی ناپذیر در راه رهایی طبقه کارگر و توده های تحت ستم مبارزه کرد، جانباختن در نبردی نابرابر با مزدوران سرمایه به وی مجال نداد تا ثمرات تلاشهای خود و دیگر یاران همرزمش را در تشکیل حزب کمونیست ایران، که خود سالها برای تدارک و تشکیل آن مبارزه می کرد و یکی از اهداف مبارزاتیش را تشکیل می داد به چشم خود ببیند.

کاک فواد تجسم تکاپو و مبارزه زحمتکشان برای رهایی بود. اگرچه وی خود اکنون در بین ما حضور ندارد ولی خصائل انقلابی و قاطعیتش در پراتیک انقلابی، و پرشوری وی، در هرگام پیشروی و مبارزه حزب کمونیست ایران و کومه له انعکاس هر روزه ای دارد.

دلیر سفیدی


bottom of page