بیاد فواد کمونیست
"روزیکه خورشید تابناک حزب کمونیست ایران طلوع میکند، روز رستاخیز سرخ زحمتکشان را نوید می دهد و آن روز روز آب شدن برفهای ستم است. رفقا! خورشید را بجنبانیم." فواد مصطفی سلطانی ۱۳۵۷
لطفاًبرای فواد مصطفی سلطانی پس از مرگش هویت ناسیونالیستی نسازید! اگر خودش زنده بود نمی گذاشت. اکنون که او زنده نیست ما نمی گذاریم.
چهل سال از جانباختن فواد مصطفی سلطانی، آن مارکسیست برجسته جنبش کمونیستی ایران، و آن رهبر عملی و خوشنام جنبش سوسیالیستی کارگران و دهقانان زحمتکش کردستان ایران گذشت. ابتدا و باری دیگر یاد و آرمانهای سوسیالیستی و تجربه های گرانقدر رفیق فواد در مبارزه علیه مرتجعین ضد آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران و کردستان و همچنین مبارزه دهقانان زحمتکش علیه مالکان و خوانین ظالم کردستان را ارج و گرامی می دارم.
از سال ۲۰۰۰ و بعد از انشعاب ناسیونالیستی از کومه له و پشیمانی از گذشته خویش، ناسیونالیسم خجول بظاهر چپ و پوپولیستی کردستان امروزی، هر سال و امسال هم در تلاشی عبث می خواهند شخصیتهای کمونیست و انقلابیون برجسته جانباخته ای چون فواد مصطفی سلطانی، جعفر شفیعی، صدیق کمانگر و دیگران که در قید حیات نیستند را بعنوان شخصیتهای جنبش ناسیونالیسم کُرد نشان دهند، که این خود شیادی و دروغی آشکار و غدر بزرگی به آن جانباختگان انقلابی کمونیست است. برای رعایت و احترام به شخصیت آن جانباختگان و پرهیز از حس روانکاوی فرصت طلبانه باید پذیرفت که بهنگام جانباختنشان و از روی سخنرانیها و مقالات سیاسی شان که مکتوب و موجودند، آنها کمونیست بودند. اگر زنده می ماندند و امروز چگونه فکر می کردند و در صحنه سیاست کردستان و ایران و جهان چگونه فکر می کردند؟ ما نمی دانیم. این کار فالگیرها و شیادان سیاسی ماکیاولیسم است که امروز برای منافع حقیر خودشان و ضد منافع کارگران و ستمکشان بشکل ناجوانمردانه ای به آن دست می برند. به یمن مبارزات و دخالت هزاران کمونیست جانباخته برجسته همچون رفقا فواد مصطفی سلطانی، جعفر شفیعی، صدیق کمانگر، ایوب نبوی، جلال رزمنده، عارف مولانایی، برادران مصطفی سلطانی، سلیمان محمدی، مظفر محمدی(قلاروتله)، هوشنگ نیکنژاد، سلیم صابرنیا، ناصر علوی، یحیی خاتونی، یدی آقایی، نوروز گنجی، شوکی خیرآبادی، فریده زکریایی، ناصح مردوخ، فرنگیس شاهویی، قادر زندی، شهلا کلاه قوچی، محمد ایلخانی زاده، جمال چراغ ویسی، فارس شریفی، محمود میرزایی، موسی شیخ الاسلامی، ثانیه بهرامی، عطا رستمی، عبدالله نودینیان، لطیف نیکپی، عبدالله هوشیاریان، جلال پینجوینی، محمد امین مهاجر و صدها جانباخته کمونیست دیگر در کردستان که لیست نام آنها در اینجا ممکن نیست و همچنین صدها و هزاران کمونیست دیگر که در صفوف تشکیلات علنی کومه له و یا در تشکیلاتهای مخفی و یا بعنوان رهبران جنبشهای کارگری و زنان فعالیت کمونیستی کردند و محبوبیت کومه له در کردستان ممکن شد. اگر آن شخصیتهای کمونیست و یا تشکیلات کمونیستی کومه له نبود، کردستان ایران هم جای مثل افغانستان، یا کشمیر هندو پاکستان، یا تامیل سریلانکا و یا کردستان عراق و ... می شد. هم اکنون تحت فشارهای واقعی و بعضاً موقت بعد از سقوط دیوار برلین، ناسیونالیسم در شرق اروپا و بخشی از خاورمیانه عروج کرد سرسوزنی به جنبش و احزاب بورژوا- ناسیونالیست ارتجاعی حقانیت نمی بخشد. ناسیونالیسم یکی از ارتجاعی ترین و جنایتکار ترین تفکر و جنبشهای بورژوایی است که بر اساس تنفر قومی، نژادی، و ملی و خط کشیهای مرزی و آداب و رسوم و سنتهای به شدت عقب مانده و تفرقه افکنانه بین انسانها استوار است که تاکنون منجر به کشت و کشتارها و پاکسازیهای قومی و نژادی شده است. بشریت باید در برابر این سم خطرناک واکسینه شود. ملتها و اقلیتهای قومی و نژادی و حتی مذهبی نباید تحت هیچ فشار و بیحقوقی قرار بگیرند و حقوق دمکراتیک و برابر آنها باید به رسمیت شناخته شود. ناسیونالیسم مغلوب خود بر این شکافهای بیحقوقی که از طرف جناح دیگر بورژوازی یعنی ناسیونالیسم غالب تحمیل شده است بنزین را روی آتش می پاشد و آنرا به نفع گروه خود شعله ور می کند.
این یک واقعیت است که جنبشهای سوسیالیستی طبقه کارگر و کمونیستهای مارکسی که اساس مانیفست سیاسی و عمل انقلابیشان، انقلاب کارگری و سرنگونی سلطه و سیادت بورژوازی و لغو کار مزدی و مالکیت خصوصی بر وسائل تولید است، و همچنین با برقراری حاکمیت شوراهای مستقیم خود کارگران و مردم یک دولت انقلابی که وظیفه اش سرکوب مقاومت و لغو دستگاه سرکوب و بروکراتیک کهنه مافوق مردم است، و حافظ منافع جمعی تمام مردم جامعه است، تمام تبعیض ها و بیحقوقیها را از بین می برد. طبقه کارگر به حکم شرایط عینی و واقعی اش بعنوان یک طبقه که در سیستم سرمایه داری خود تحت استثمار و ستم شدید است، به هنگام انقلاب و رسیدن به قدرت هیچ گونه ستم و بیحقوقی را در جامعه تحمل نمی کند و آنها را ملغی می کند. لنین می گوید: "مارکسیسم سر آشتی با ناسیونالیسم ندارد، حتی با عادلانه ترین، صادقانه ترین و شفاف ترین، متمدنانه ترین نوع آن. مارکسیسم به جای تمام انواع ناسیونالیسم، انترناسیونالیسم را پیش کشیده و ترویج می کند.
زنده و گرامی باد یاد رفیق فواد و همه جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم!
رئوف افسایی