یاد رفیق فواد مصطفی سلطانی از بنیانگذاران کومه له و از چهره های سرشناس جنبش کمونیستی ایران و یاور و یار زحمتکشان کردستان و همه نباختگاناه آزادی و کمونیسم گرامی باد.
رفیق فواد از چهره های سرشناس جنبش کمونیستی ایران و خصوصا کردستان و از بنیانگذاران کومه له بود. در نبود فقدان یک حزب کمونیست و رادیکال رفیق فواد ضرورت تشکیل حزب کمونیست را درک کرده بود و در سال 1353 در دوران شاه می گوید/ روزی که خورشید تابناک حزب کمونیست ایران بدرخشد/ آنروز روز آب شدن برفهای ستم خواهد بود/ رفقا خورشید را بجنبانیم..
در مقابل مرتجعین و مزدوران رژیم قاطع بود و ایمان قطعی به نابودی سرمایه داری داشت // نوشته رفیق فواد// بگذار مرتجعین و فرصت طالبان زوزه بکشند آنچه که می بینیم اوج و تکامل انقلاب است./// رفیق فواد صرفنظر از بینش پوپولیستی که داشت و قابل نقد است اما ایمان عمیقی به رهائی کارگران و زحمتکشان و نابودی ظلم و ستم سرمایه داری داشت. فواد در مبارزات مردم شهرهای سنندج و مریوان علیه رژیم شاه نقش برجستهای داشت. و 4 سال در زندان بود/ برپائی شوراها، تشکیل اتحادیههای دهقانی، تشکیل اولین دستههای پیشمرگ کومله (سازمان مقاومت انقلابی زحمتکشان کردستان) از جنبههای قیام کاک فواد درتمام عرصههای مبارزات مردم کردستان بود. کاک فواد بعد از سالهای زندان تنها یازده ماه در قید حیات بود، که در این مدت بیشترین و حساس ترین وقت خود را برای مبارازات طبقاتی و ملی خلق کرد اختصاص داده بود. باشکوه ترین، معتبر ترین و با ارزش ترین، مبارزات کومله و رویداد های تاریخی و سیاسی کردستان در همهی سطوح، در این دوران وبه رهبری کاک فواد انجام گرفته است. اعتصاب زندان سنندج، کوچ تمام شهروندان مریوان به اردوگاه کانی میران واقع در نزدیکی شهر مریوان، راهپیمایی حماسی مردم سنندج، سقز، بوکان، مهاباد و بانه به مریوان، تشکیل شورای شهر مریوان، مذاکرات حساس و مهم با دشمن وخصوصا با چمران نمایندهی مستقیم خمینی، پیروزی کوچ مردم مریوان و بازگشت آنان به شهر، شکست دادن نیروهای مزدورمحلی، سخنرانی تاریخی در اردوگاه کانی میران، سخنرانی در روستای دولاش، گفتگو و مصاحبه با روزنامه های معتبر جهانی از جمله روزنامهای فرانسوی، روزنامهی آیندگان، بی بی سی، روابط متقابل با اتحادیهی میهنی کردستان عراق و کومهلهی رنجدران کردستان عراق، همه نمونه هایی از مبارزات و تلاش های خستگی ناپذیری بودند که کاک فوآد آنرا رهبری می کرد. تمام این مبارزات وجریانات سیاسی در سطح ایران و جهان انعکاس وسیعی داشت.
نهم شهریور ماه سال ۱۳۵۸ رفیق "فؤاد مصطفی سلطانی" یکی از رهبران و بنیان گذاران تشکیلات کومه له، چهره شناخته شده و محبوب جنبش کمونیستی ایران، رهبر محبوب کارگران و زحمتکشان کردستان، به دنبال یک درگیری نابرابر با شمار زیادی از نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در روستای "بسطام" واقع در مسیر جاده سقز- مریوان، جانباخت. قریب به چهار دهه این ضایعه می گذرد. در آن روزها خبر جانباختن کاک "فؤاد مصطفی سلطانی" با سرعت و بدون هیچگونه درنگی توسط رادیوی سراسری جمهوری اسلامی در بخش اخبار ساعت دو بعد از ظهر پخش گردید. رژیم اسلامی از اهمیت ضربه ای که وارد کرده بود به خوبی آگاه بود و آنرا به عنوان یک پیروزی بزرگ در بلندگوهایش اعلام کرد. در میان توده های بپاخاسته و انقلابی مردم کردستان و بویژه در میان رفقای کومه له خبر مرگ رفیق فؤاد با ناباوری و اندوه عمیقی روبرو شد. ناباوری و اندوه عمیقی که ناشی از درک خلاء بزرگی بود که این حادثه در مبارزه کارگران علیه ستم و بی عدالتی های نظام سرمایه داری، در مبارزه دهقانان فقیر و بی زمین علیه زورگویی ملاکین با نفوذ محلی، در مبارزه توده های مردم انقلابی و حق طلب کردستان برای آزادی و حقوق انسانی و رفع ستم ملی؛ بوجود آورده بود. نام فؤاد به عنوان دوست و رفیق زحمتکشان و ستمدیدگان و به عنوان رهبر و الهام بخش مبارزه علیه هرگونه ستم و نابرابری، به سرعت و گسترده همچون دوران زندگیش به درون لایه های انقلابی و مبارز جامعه رفت و نیز خود را در بسیاری از سرودها و ترانه ها نمایان کرد. رفیق "فؤاد مصطفی سلطانی" در سال ۱۳۲۷ در روستای "آلمانه" از توابع شهر مریوان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در آن روستا و دوره دبیرستان را در شهر سنندج گذراند. در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه صنعتی تهران شد. در آنجا با محافل مارکسیستی آشنا گردید و بدین ترتیب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۴۸ یعنی دو سال بعد، به همراه تعدادی از رفقای دیگر، کومه له را بنیان نهاد. در سال ۱۳۵۳ رفیق فؤاد به وسیله ساواک رژیم شاه دستگیر و زیر شکنجه های شدید قرار گرفت. رفتار وحشیانه پلیس امنیتی و سیاسی شاه و شکنجه های قرون وسطایی نتوانست لب رازدار او را به سخن گفتن بگشاید و سرانجام پلیس از پی بردن به روابط تشکیلاتی وی و آگاهی براهمیت فردی که دستگیر کرده و شکنجه داده بود، ناکام ماند. کاک فؤاد در زندان نیز به مبارزه خود ادامه داد و به سرعت به تجدید سازمان رفقای تشکیلات کومه له در درون زندان و برقراری ارتباط با بیرون زندان پرداخت. وی در به سرانجام رساندن این امر مهم در کار رهبری و هدایت بسیاری از مبارزات و حرکات اعتراضی زندانیان سیاسی نقش مؤثری از خود ایفا نمود. در مرداد ماه سال ۱۳۵۷ رفیق فؤاد در زندان سنندج که مدتی قبل از آن به این زندان منتقل شده بود اعتصابی ۲۴ روزه را رهبری کرد که به پیروزی رسید. وی پس از سپری کردن چهار سال در زندان، در مهرماه سال ۱۳۵۷ در اثر موج وسیع مبارزات توده های مردم که رژیم سلطنتی را به لرزه در آورده بود، بر شانه های مردم انقلابی از زندان آزاد شد. بعد از آزادی از زندان بدون وقفه و به طور فعال و پیگیر به سازماندهی مبارزات توده های مردم پرداخت. در روزهای قیام بهمن و مبارزات پرشور بعد از آن، رفیق "فؤاد مصطفی سلطانی" در کردستان و بویژه شهرهای سنندج و مریوان نقش برجسته ای را در رهبری و سازماندهی مبارزات توده ای ایفا نمود. کومه له، سازمان کمونیستی ای که کاک فؤاد با جمعی از همسنگرانش ۹ سال قبل از آن بنیاد گذاشته بود؛ همراه با قیام اعلام موجودیت علنی کرد و این سرآغاز فعالیت پربار تشکیلاتی بود که چند سال بعد به عنوان بخش کردستان حزب کمونیست ایران، طی سالها حاکمیت استبداد و سرکوب جمهوری اسلامی با نام کارگر و کمونیزم و مبارزه قاطع علیه هرگونه ستم و بی عدالتی عجین شده است. به این ترتیب نام فؤاد مصطفی سلطانی و کومه له، در رهبری مبارزات دوران قیام، در شوراهای شهر سنندج، در کوچ اعتراضی زحمتکشان مریوان، در اتحادیه دهقانان، در راهپیمایی عظیم توده ای مردم از سنندج به مریوان، در تشکیل اولین دسته های پیشمرگ کومه له، در تشکیل جمعیتهای دمکراتیک در تقریباً همه شهرهای کردستان و بلأخره در سازماندهی مقاومت مسلحانه توده ای در برابر یورش رژیم به کردستان؛ بیش از پیش با یکدیگر عجین شده و به نقطه اتکای توده های کارگر و زحمتکش و انقلابی تبدیل شد. با لشکرکشی جمهوری اسلامی به کردستان درمرداد ماه سال ۱۳۵۸ رفیق "فؤاد مصطفی سلطانی" دست اندرکار سازماندهی مقاومت انقلابی توده های مردم کردستان بود که در تاریخ ۹ شهریورماه همان سال در نبرد با نیروهای اشغالگر جمهوری اسلامی جانباخت. رفیق "فؤاد مصطفی سلطانی" بعد از جانباختنش، به عنوان رهبر برجسته کومه له و سمبل انقلابیگری در قلب هزاران زن و مرد کمونیست و انقلابی مکان ویژه ای یافت. نام فؤاد مترداف جسارت، از خودگذشتگی و پیگیری انقلابی بود. عشق و ایمان به توده های کارگر و زحمتکش، نخستین چیزی است که با نام فؤاد در اذهان تداعی می شود. برای او انقلاب توده ها یک واقعیت محسوس بود که به استدلال و اثبات تئوریک احتیاجی نداشت. او به ارزش و اهمیت تشکیلات به خوبی آگاه بود. از همان اوان تشکیل کومه له در سال ۱۳۴۸ در پی ریزی و حفظ و گسترش یک تشکیلات مخفی و کمونیستی ذره ای تردید نداشت. فؤاد مصطفی سلطانی، کمونیست پرشوری بود که خستگی ناپذیر در راه رهایی طبقه کارگر و توده های تحت ستم مبارزه می کرد. جانباختن در نبردی نابرابر با مزدوران سرمایه به وی مجال نداد تا ثمرات تلاشهای خود و دیگر یاران همرزمش را در تشکیل حزب کمونیست ایران، که خود سالها برای تدارک و تشکیل آن مبارزه می کرد و یکی از اهداف مبارزاتیش را تشکیل می داد؛ به چشم خود ببیند. کاک فؤاد، تجسم تکاپو و مبارزه زحمتکشان برای رهایی بود. بدون شک، خصائل انقلابی، قاطعیت وی در پراتیک انقلابی و پرشوری وی، در هرگام پیشروی و مبارزه انقلابی و کمونیستی کومه له و حزب کمونیست ایران انعکاس هر روزه ای دارد. . مصطفی چمران که پس اتمام تحصیلاتش در آمریکا به ایران بازگشته و برای سرکوب جنبش انقلابی مردم کردستان از سوی جمهوری اسلامی روانه کردستان شده بود با وجود دشمنی با فواد احترام زیادی برای وی قائل بود بنحوی که پس از کشته شدن کاک فواد خلاف رسم معمول نیروهای جهموری اسلامی که جنازه پیشمرگان کشته شده را مورد بی احترمی قرار می دادند دستور داد تا پیکر کاک فواد را به مردم مریوان تحویل دهند. کاک فواد در جوار دو تن از برادران دیگرش به خاک سپرده شد. دو ماه بعد نیز دو برادر دیگر کاک فواد کشته شده و در جوار او و دیگر برادرانشان آرام گرفتند. نابود باد جمهوری اسلامی زنده باد کمونیسم. زنده باد یاد فواد.
ئاگره سوره