کاک فواد افسانه نبود، اسطوره بود.
کاک فواد مفسر جهان نبود، بلکه معلم تغییر آن بود.
در کاک فواد نظریه و پراتیک کاملأ و آگاهانه باهم انطباق پیدا می کردند. از نظر او انسان در درون طبقه می تواند جامعه و تاریخ را بسازد. به همین منظور کل هم و توان خود را معطوف سازماندهی و حرکت انسان برای تغییر جامعه و ساختن تاریخ نوین تاریخی متضاد با آنچه در گذشته وجود داشت، صرف کرد.
کاک «فواد مصطفی سولتانی»انسانی بود که بتواند سرنوشت و تاریخ خود را بسازد، این کار از نظر او فردی نبود بلکه جمعی و طبقاتی بود.
در پراتیک کوتاه مدت خود، بویژه بعد از آزادی از زندان ،در ۶ مهر ۱۳۵۷ تا روز جانباختنش،۹ شهریور ۱۳۵۸، یعنی در مدت ١١ ماه آنرا به خوبی و روشنی پراتیک کرد .
کاک فواد مصطفی سلطانی بعد از جانباختنش، بعنوان رهبر برجسته «کومەله» و سمبل انقلابیگری در قلب هزاران مبارز وانقلابی کردستان و ایران مکان ویژەای یافت.
نام فواد مترداف جسارت، از خود گذشتگی و پیگیری انقلابی است. عشق و ایمان به تودەهای زحمتکش نخستین چیزی است که با نام فواد در اذهان تداعی می شود.
«یاد کاک فواد گرامی باد»